اگر روزی رسد....

ترانه های دل

قلم رو از دستم انداختم......وقتی حرفی واسه گفتن نداشتم

اگر روزی رسد دگر امیدی نباشد به برگشتن یار

اگر تا همیشه حسرتش بماند روی این دل بیقرار

به این باور میرسم که عشق از من شده بیزار

 

خودمو یا دنیارو به آتیش می کشم

اگر روزی رسد بفهمم دیگر نمی آید

یا من باید این حقیقت رو بپذیرم

که دیگر عشق سراغ دلم نمی آید



نظرات شما عزیزان:

MARYAM
ساعت4:07---20 مرداد 1392
بسیار زیبا بود زهرا جان من این سادگی تو ترانه رو خیلی دوست دارم که تو شعرت کاملا مشهود بود سادگی یعنی استفاده از کلمات ساده و قرار دادن اونهادر کنار هم به زیبایی آفرین...

مسعود جان دست شماهم درد نکنه از ترانه ی جدید خبری نیست نمیجوشه مثل اینکه ها ...!
پاسخ:مرسی .ترانه سرنوشت جوشید دیگه


زهرا
ساعت22:07---18 مرداد 1392
مرسی سارا جان نظر لطفته
من با نظر های شماها انرژی میگیرم
مرسی که هستید


sara
ساعت16:37---18 مرداد 1392
سلام به دوستای گلم خوبین ؟وای ترانتون خیلی قشنگ بود زهرا جان امیدوارم همیشه موفق باشی. توکارت پیشرفت کنی...

اقا مسعوددست شما هم دردنکنه
پاسخ:مرسی سارا خانم.بازم تشریف بیارین


آ لا هوادار حمید
ساعت2:24---15 مرداد 1392
زهرا جون موفق باشی شعر خوب و قشنگیه.منم ترانه گفتن رو دوست دارم ولی خوب نمیتونم و بلد نیستم.اقا مسعود ممنون که شعر زهرا جون رو گذاشتید.شعر خوبیه.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در سه شنبه 11 آبان 1395برچسب:,ساعت16:40توسط مسعود | |